Wednesday, October 5, 2011

سلام غریبه - نامه چهل و هشتم

غریبه، یه کلماتی هستن که خعلی وختا تو شرایط یکسان استفاده می شن اما معنیشون فرق می کنه کاملن! خعلیا تفاوتشو درک نمی کنن و مثلن فک می کنن آدمای غیرتی، متعصب و معتقد یکسانن! اما آدمای متعصب فرق می کنن با آدمای معتقد! نه؟ و غیرت هم یه چیز دیگه س کلن!
من فک نکنم متعصب صفت مثبتی باشه! فک کنم آدمای متعصب شاید یه جورایی خعلی سفت و سخت باشن! ینی یه چیزایی رو بعنوان اصول بدون چون و چرا پذیرفتن و حتی شک هم نکردن! حالا چه تو دین، چه تو سیاست و چه تو روابط اجتماعی! اینا آدمایی هستن که تو خیابون هر زن تر و تمیز و آرایش کرده ای ببینن، یا زنی که پا به پای مردا کار می کنه، باهاشون گپ می زنه و شاید بخنده و شوخی کنه، فک می کنن طرف فاحشه س یا داره دنبال شوهر می گرده! اگه کسی که ازش پیروی می کنن بهشون بگه زمین مکعبه و گرد نیس، همه تائیدش می کنن و به خودشون و بقیه اجازه شک کردن هم نمی دن!  آدمای منطق پذیری نیستن، خشکه مقدسه ها، خشکه سیاسیا تو همین دسته هستن!اینجور آدما، آدمای خطرناکین! یه جورایی بی کله ن! ینی فک نمی کنن اصولن. چیزی رو که بهشون دیکته شه می پذیرن بی چون و چرا! و شیکم کسی رو که نپذیره سفره می کنن! حتی تو چیزای ساده تر هم، آدمای متعصب وجود دارن! مث اینا که که رو تیم ورزشی مور علاقشون تعصب دارن! حرف به تیمشون بزنی، رگای گردنشون قلپی می زنه بیرون و می خوان خرخره تو پاره کنن! ( از فوتبال بدم میاااااد خعلی… امیدوارم فوتبالی نباشی غریبه)
حالا آدمای معتقد چی!؟ من فک می کنم اینا آدمای میانه رو تری هستن! ینی ذات درستی دارن! به یه باورهایی رسیدن و اونا رو بعنوان اصل پذیرفتن! اگه نماز می خونن، روزه می گیرن، جنگیدن و شهید دادن حتی، اینا آدمایی هستن که به کاری که می کنن معتقدن، ایمان خودشونه و درون خودشون و خدای خودشون! (دمشونم گرم بوخوداا) اینا فرق می کنن با اون متعصبایی که تو جنگ تو سرشون فرو کرده ن که برین  جلو و هر کی رو دیدین لباسش با شوما فرق می کنه بکشین! اینا فرق می کنن! اینا جنگیدن واسه ایران! واسه مردم و آینده! (و از اونجا که آدمای معتقدی بودن، اگه اوضاع العان مملکتو می دیدن، شاید دیگه نمی جنگیدن!) من آدمای معتقد رو تحسین می کنم، شاید روش های من با اونا فرق کنه! شاید عبادت کردن من، باورهای من و فلسفه های تخمی من با اونا فرق داشته باشه اما تحسینشون می کنم! چون اینجور آدما ریشه دارن! به کوچکترین بادی سر خم نمی کنن! ( قبلنم گفته م که اصن نمی تونم آدمایی رو که به هیچی معتقد نیستن، حتی خدا رو هم قبول ندارن تحمل کنم! اصن نمی تونم)
امیدوارم تو هم اعتقادات خودتو داشته باشی عزیزم! اما یه قولی بهم بده! مجبورم نکن به اعتقادات و عقاید تو عمل کنم! منم روش های خودمو دارم و دوسشون دارم! مجبورم نکن نه به دین و نه به سیاست! نه حتی به فلسفه های خودت! می خوام فکر خودمو داشته باشم و صدف باشم همیشه با همه دیوونه بازیام! ( آی بدم میاد از این دخترایی که هیچی از خودشون ندارن! هر چی شوهر یا دوست پسرشون می گه، تائیدش می کنن مبادا پسره بخوره تو ذوقش و ولشون کنه! پوووووووف ) راستش به اندازه یه بچه هم از سیاست سر در نمیارم! واسه همینه که تو بحثای سیاسی هیشوخ وارد نمی شم، و چون سر درنمیارم، هیشوخ نه تائیدت می کنم، نه مخالفت! شاید فقط مات و مبهوت نیگات کنم و فک کنم عجب آقای فهیمی دارمااااا! هه هه هه
غیرت اما یه چیز دیگه س! شدیدش شاید بشه تعصب! اما متعادلش هیچم بد نیس! اصن مرده و غیرتش! زن و شوهرا می تونن یه چیزایی رو به خاطر طرف مقابلشون رعایت کنن! و این اصن تغییر دادن خودمون نیس و دلیلی واسه مقاومت و جر و بحث وجود نداره! مثلن اگه تو ازم بخوای، شاید یه چیزایی رو رعایت کنم! اینکه بگی خوشت نمیاد لباسای لختی پختی بپوشم، خوشت نمیاد تو یه جمعایی برقصم یا هر چی! می تونم رعایت کنم، نمی میرم که! اما نمی تونم یه دفه ۱۸۰ درجه عوض شم و مثلن محجبه بشم یه دفه! این دیگه ازم برنمیاد که بشم چیزی که بهش باور ندارم! بعدشم غیرت که فقط واسه مردا نیس! جنابعالی هم باس یه چیزایی رو رعایت کنی! مثلن من متنفرم یقه پیرهن یه مرد زیادی ( تا دم نافش) باز باشه، خوشم هم نمیاد زیادی با زنای دیگه بگو بخند کنه، اصن برو تو خونه! دهه… ( شوخی کردم) 
پ.ن. غیرت تو زنا بیشتر جنبه حسادت می گیره! و حسودی متاسفانه عدم امنیت و بی اعتمادی میاره واسه زن! پ عزیزم حتی واسه خنده هم حسادت منو تحریک نکن، چون شوخی شوخی اعتمادم از بین می ره و دیگه اونوخ درس کردنش کار حضرت فیله! :))

No comments:

Post a Comment