Sunday, August 21, 2011

سلام غریبه - نامه سوم

غریبه، امروز روز خعلی گرمی بود. از اون روزای تب دار نیمه مرداد. بس که داغ بود و آلوده… این هوا همه رو عصبی و کلافه می کنه. آدما به راحتی و سر کوچکترین مسئله ای با هم گلاویز می شن… بعضی اوقات فک می کنم بد نبود آدم می تونس شهرستان زندگی کنه… یه جایی که لااقل هواش تمیز باشه، گرما رو که نمی شه کاریش کرد. پوووووووف…. ۳بار هم تو شرکت برق رفت و کولرها از کار افتاد… تعطیل شدن کار بامزه بود اما همه کلافه شده بودیم از گرما.
ولی با وجود گرما کلی کار مفید انجام دادم.
۱- سه تا آگهی طراحی کردم + یه گیفت
۲- بالاخره تونستم واسه شرکت تو مسابقه تصویرسازی بلگراد پول ورودیه شو حواله کنم با کمک رئیسم (به خاطر تحریم نمی تونستم اینکارو کنم)
۳- برای فروش ویولن سلم با دو نفر صحبت کردم
۴- عطر خریدم (به به)
۵- موزیک گذاشتم و رقصیدم ( رقصیدن همیشه شادم می کنه و کلی بهم انرژی می ده)
۶- حموم کردم (بهداشت مهمه خعلی) والان دارم با موهای پف کرده و پرپریم شاد و خرسند گودر می کنم.
می دونی عطر خریدن کار سختیه! هر کی میاد نظر خودشو می ده. بعضیا هم هی برند برند می کنن! اما عطر باید خاص خود آدم باشه، باید بهش بشینه. باید معرف آدم باشه، می دونی… دوس ندارم وختی یکی عطرمو بو می کنه یاد کس دیگه ای بیفته… عطرم باس مال خودم باشه… خود خودم… واسه همین رفتم تو مغازه و کلی عطر بو کردم. یه سریا رو اصن حتی امتحان هم نکردم، چون بوی ترش و تلخ و خنک دوس ندارم. یه نظرم مردونه س… بوی مورد علاقه م گرم و شیرینه، اما نه خعلی غلیظ… نمی تونم خوب توضیحش بدم. مث بوی نرگس… از اون نرگس سفیدا که وسطش یه گل زرد کوچولوئه!… به هر حال بعد کلی جست و جو عطرمو پیدا کردم… به مچم زدم و از مغازه بیرون رفتم، یه ساعتی چرخیدم و هر از گاهی بوش می کردم تا مطمئن شم که خودشه یا نه… خوب، الان خونه ام و گوچی گیلتیم روی میز آرایش داره دلبری می کنه. هه هه هه
فروشنده گفت که به نظر من انتخاب خعلی خوبیه و بوی بی نظیری داره… منم گفتم هرچند نظر شوما محترمه اما نظر کس دیگه ای برام مهم تره! … خعلی دوس داشتم بوش می کردی. محکم بغلم می کردی صورتتو فرو می کردی تو شونه ام، درست زیر گوشم روی گردنممو بو می کردی و همینطور که موهام پیشونیتو قلقلک می داد، می گفتی: وای ی ی این صدف منه! آره خود خودشه :)

No comments:

Post a Comment