Saturday, September 10, 2011

سلام غریبه - نامه سی م

غریبه ه ه ه… باید امروز یه عالمه قول  بهم بدی! همین الان…  من نگرانم… می ترسم!… از آینده می ترسم گاهی!

قول بده هرگز رو زندگیت قمار نکنی! هیچ قماری! نه با پول، نه با احساس! هیچی رو به خونواده ت ترجیح ندی! نه دوست و رفیقات، نه کارت حتی!… سیگار نکشی و اگه هم مشروب می خوری، زیاده روی نکنی که بد مستی کنی و خونواده تو شرمنده کنی! تو رو به هر چی می پرستی قسمت می دم، زن دیگه ای رو تو زندگی من نیاری! حتی فکرشو… تحسینشو! چشم چرونی نکنی حتی به زنای توی فیلما… وختی مردی زنی رو با یه جورایی حسرت از نداشتنش تو صداش، تحسین می کنه، هیکلشو، قیافشو، رنگ پوستشوشو…هیچ می فهمی با روح و اعتماد بنفس زنش چه می کنه؟ یکی مث من ممکنه به روی خودش نیاره، حسادتشو نشون نده اما اینجوری فاصله م هر روز ازت بیشتر و بیشتر می شه… ازت دور می شم… چون فک می کنم تو، تو آرزوی کس دیگه ای جز منی! چون حس می کنم تو زیبایی ها و توانایی های  منو نمی بینی! چون ناسلامتی تو مرد منی! اگه تو تحسینم نکنی، کی بکنه؟ 
غریبه بیا قول بدیم که احترام همو نگه داریم… همو دوس داشته باشیم و اینو به زبون بیاریم! همه آدما نیاز دارن بشنون که دوسشون دارن!… بیا اگه یه روزی از هم ناراحت شدیم یا زبونم لال دیگه همو دوس نداشتیم به هم بگیم اینو… نذاریم یه عمر زندگیمون بشه تحمل کردن همدیگه نه عشق ورزیدن بهمدیگه!

غریبه بیا قول بدیم که بچه هامون جای همدیگه رو تو دلمون نگیرن! من با بچه سالاری، یا مرد سالاری و زن سالاری مخالفم!… همه با هم دوستانه زندگی کنیم… هیشوخ بچه رو بهمدیگه ترجیح ندیم. باید یه وختایی یه زمان هایی رو برای خودمون داشته باشیم… خودمون دوتایی! گاهی حتی دو، سه روز بچه رو بذاریم خونه مادرمون و دوتایی بریم سفر! بچه باس بدونه و درک کنه که زن و شوهر بودن ینی چی، باس عاشقی رو از پدر مادرش یاد بگیره… باس استقلال داشتنو یاد بگیره! بدونه که پدر و مادر همیشه نیستن کنارش! و ما هم توی این تنهایی هامون با هم تمرین عاشقی کنیم! تا یادمون نره از همدیگه… که اگه بچه ای هم هس میوه عشق ماس!… خعلی بده که بعد از بچه دار شدن، بلت نباشیم چه جوری بدون بچه مون با هم خوش باشیم...

باید قول بدی غریبه که اگه یه روزی دختر دار شدیم از عشق و علاقه پدرانه ت قفس نسازی واسه دخترمون! بهش بی اعتماد نباشی و هرگز بهش تهمت نزنی… از یه سنی به بعد (مثلن از ۲۴سالگی به بعد) بذاری خودش واسه زندگیش تصمیم بگیره و تو تصمیم گیریاش گاهی راهنماییش کنی، اما بیشتر وختا حمایتش کنی، نذاری هیچی تو دلش براش آرزو بشه که مثلن هیشوخ حتی نتونه تصور یه سفر تنهایی رو داشته باشه، یا طبیعت گردی و شب خوابیدن تو چادر! آرزوی دیدن آسمون کویر به دلش نمونه! بذار با دوستاش معاشرت کنه و جوونی کنه!… غریبه اگه منو دوس داری، تو رو جون من کاری کن دخترمون باهات رفیق باشه، مجبور نباشه واسه یه چس آزادی هزارتا دروغ بهت بگه! اگه با پسری آشنا بشه، تو اولین نفری باشی که بهش بگه نه اینکه اگه یه روزی بفهمی بخوای دس روش بلن کنی و بهش توهین کنی! اگه یه مهمونی می ره با کلی اخم و تخم و بداخلاقی از دماغش درنیاری و هزار بار بهش زنگ نزنی و پای تلفن هوار نکشی که کی میای خونه؟! نذار جلو دوستاش مضحکه بشه و ترجیح بده خونه نشین بشه… تا یه ربع با تلفن تو اتاقش حرف می زنه، یه هفته باهاش تو ژست نباشی!... غریبه قول بده! قول بده که مث یه پدر مراقب دخترمون باشی اما زندانبانش نباشی! با گیر دادن های زیادی فراریش ندی از خودت. دختری که از پدرش دور بشه، پشتش باس به کی باشه آخه؟... غریبه قول بده! قول بده که غرور دخترمونو جریحه دار نکنیم جلوی هیچ کسی! با هیچ احدی مقایسه ش نکنیم جز خودش! رو موفقیتاش قیمت نذاریم!

غریبه، بهم قول بده عزیزم! قول بده که پدرمو دوس داشته باشی، احترامشو نگه داری اما هیشوخ شبیهش نشی!:(

پ.ن. بد برداشت نکن! من پدرمو خعلی دوس دارم… خعلی زیاد…فقط پدرم یه مرد ایرونی قدیمیه با همون اخلاقا، تو که مال چن نسل بعدترشی طبیعیه انتظار داشته باشم متفاوت باشی خو! بوس تو اخلاقت

No comments:

Post a Comment